پرويز ورجاوند سخنگو و عضو شوراي رهبري جبهه ملي ايران بامداد روز گذشته بر اثر «سكته قلبي» درگذشت. او در طول زندگي 73ساله خود همواره بهعنوان منتقد سياسي شناخته ميشد؛ چه قبل از سال 57 و چه پس از آن. چرا كه هيچگاه مشي و نگاه سياسي او اجازه رخنمايي در بستر قدرت سياسي نيافت.
او از سن 16سالگي فعاليت سياسي را با عضويت در جبهه ملي همزمان با نخستوزيري دكتر مصدق آغاز كرد. اگرچه به فرانسه رفت و در رشته باستانشناسي در دانشگاه سوربن مشغول به تحصيل شد، اما با اين حال در كنفدراسيون دانشجويان ايراني دغدغههاي سياسي خود را دنبال ميكرد و نشريه «ايران آزاد» ارگان جبهه ملي را در آن دوره منتشر كرد. با پيروزي انقلاب 57، منتقدان و مخالفان رژيم پهلوي گرد هم جمع شدند و رئيس دولت موقت «مهدي بازرگان» شد. با شكلگيري دولت موقت، مدت كوتاهي ورجاوند در سمت وزير فرهنگ و هنر دولت قرار گرفت اما با استعفاي مهدي بازرگان او بار ديگر به نقش منتقد سياسي حكومت وقت بازگشت. او پس از تظاهرات هواداران جبهه ملي در 25 خرداد 60 به همراه ساير اعضاي ارشد اين تشكل همچوني «علي اردلان»، «مهدي غضنفري»، «اسدالله مبشري» و «حسين نايبحسيني» بازداشت شد و پس از تحمل 3 سال زندان در سال 65 آزاد شد. پرويز ورجاوند به همراه ساير همفكران خود با آزادي از زندان در منزل «حسين شاهحسيني» گرد هم جمع شدند و بدون نام بردن از عنوان «جبهه ملي» - به دليل بدبينيها نسبت به اين تشكل- به بهانه سالگرد روزهاي تاريخي بيانهييهايي صادر كردند.
آنان با تشكيل «هيات حسننيت» سعي كردند كه برخي برچسبزنيهاي گروههاي مخالف را خنثي كنند. يكي از بيانيههاي اين هيات در مورد اظهارات توهينآميز «ريگان» رئيسجمهور وقت امريكا تاثيري بسزا داشت. ورجاوند به همراه 8 نفر ديگر از اعضاي جبهه ملي با نامهاي «علي اردلان»، «اديب برومند»، «كوروش زعيم»، «حسين شاهحسيني»، «حسن لباسچي»، «اسدالله مبشر» و «ناصر مجللي» اعلاميه خود را تحت عنوان «آقاي ريگان وحشي كيست؟» به زبانهاي انگليسي و فارسي منتشر كردند كه در رسانهها بازتاب گستردهيي يافت.
ورجاوند همچنين عضو كميته تدوين منشور جبهه ملي شد و به بازنگري در ديدگاههاي گذشته اين تشكل پرداخت. او همچنين در كنار فعاليت در جبهه ملي، جزء حاميان «جمعيت دفاع از آزادي و حاكميت ملت ايران» به حساب ميآمد.
او همواره بدون توجه به فضاهاي سياسي حاكم به ابراز ديدگاههاي خود براساس منافع ملي ميپرداخت و شايد تنها دغدغه او همين مساله بود و بر اين اساس بود كه به فعاليت سياسي در جبهه ملي اقدام ميكرد.
داوود هرميداس ديگر عضو شوراي رهبري جبهه ملي درباره او گفته است: «پرويز ورجاونه در حفظ و بقا و فعال ماندن جبهه ملي نقش ارزندهيي ايفا كرده است.»
ورجاوند علاوه بر فعاليت سياسي، به دليل تخصصش در حوزه باستانشناسي، در اين عرصه هم گام برميداشت.
مخالفت جدي و فعال او با آبگيري سد سيوند آخرين تلاش او براي رسيدن به آمال و اهداف سياسياش براساس تاكيد بر هويت ايراني و تمدن ايرانيان بود.
ورجاوند در حوزه مسائل آسياي ميانه و قفقاز و همچنين افغانستان مقالات و اظهارنظرهاي كارشناسي و تخصصي ارائه كرده بود. كتابهاي او در عرصه فرهنگي – تاريخي «ايران و قفقاز»، «سيماي فرهنگ و تاريخ قزوين» و «توسعه و پيشرفت بر بنيان هويت ايراني» بود كه نشاني از باورهاي ورجاوند را يدك ميكشد.
اين سياستمدار مليگرا، استاد باستانشناسي و هنر دانشگاه تهران بود و بر بخش ايلات و عشاير مركز مطالعات اجتماعي دانشگاه تهران رياست ميكرد. اگر چه ورجاوند در بيمارستاني در نياوران تهران درگذشت؛ اما ياد و الگوپذيري از او همچنان پايدار و استوار است.