یادبود چهلمین روز درگذشت پرویز ورجاوند: جمعه - ۲۹ تیرماه - ۱۰:۰۰ بامداد - مسجد فخر
درباره من
سقوط دولت ملی مصدق ، سلب آزادی های سیاسی ، استقرار حکومت نظامی کودتا ، خفقان عمومی و دربند شدن آزادی خواهان را در پی داشت. در نخستین روزهای پس از کودتا گروهی از یاران و معتقدان به «مکتب مصدق» که هنوز به بند کشیده نشده بودند، در اوج خفقان همه خطرها را پذیرا شدند و جریانی را برای ادامه مبارزه پی ریزی نمودند. این جریان با همگرایی همه نیروهای ملی با عنوان «نهضت مقاومت ملی» کار خود را آغاز نمود. رمز حرکت نهضت مقاومت ملی ارتباط و همکاری تمام نیروهای سیاسی و همه طبقات اجتماعی و استفاده از نمایندگان تمامی احزاب در تشکیلات سازمان بود.
در آن محیط خشونت و وحشت حکومت کودتا تنها روزنامه ای که توانست چند صباحی در جهت مخالفت آشکار با رژیم کودتا انتشار یابد ، روزنامه «صرصر» به مدیریت شادروان علی اردلان بود که انتشار این روزنامه طرفدار دکتر مصدق و جبهه ملی توجه عمومی را به خود جلب نمود و براستی بانگ برآورد نهضت ادامه دارد ...
ادامه...
آن که ورجاوند بود - مرتضی کاظمیان، صرصر
نه کسی اورا«چهره ماندگار» خطاب کرد؛ نه منزلت وتوان علمی ودانش اش درحوزه باستان شناسی و ایران شناسی چنان که بایدوشاید قدر دید.
میدانم که دکتر چقدر نزد تو و دوستانت گرامی بود و چقدر به ایشان علاقه داشتید. تسلیتم را بپذیرید. یادداشتی را آماده کرده بودم به مناسبت درگذشت ایشان اما هر بار که تصمیم به قرار دادن آن در وبلاگ داشتم بعد از کلی حذف و اضافه منصرف میشدم تا نهایتاً ترجیح دادم که اصلاً مطلب را حذف کنم! دلیلش را نمیدانم اما شاید مطرح کردن برخی مسائل در رابطه با افکار ایشان را در این موقعیت مناسب نمیدانستم! میدانی که بسیاری از افکار دکتر را به ویژه در زمینهی مسئله ملی و قومی در ایران قبول نداشتم و با آن مخالف بودم و این اواخر نیز دیگر تمایلی به شرکت در جلسات منزل ایشان نداشتم. اما خوب هیچگاه خاطرات آن جلسات که همواره دکتر با روی گشاده پذیرایمان بودند را از خاطر نمیبرم و تصویر دکتر ، آرام نشسته بر آن صندلی گوشه سالن با روکش سبز رنگ همیشه در خاطرم باقی خواهد ماند. (میخواستم این پیام رو در وبلاگ خودت بنویسم اما متاسفانه به دلیل فیلتر بودن نتونستم)
دورود بر تو گرامی دوست .سفر نا بهنگام دکتر ورجاوند را تسلیت عزض میکنم . امیدوارم ره روان خوبی برابش باشیم . من نیز هرگز جلسات ۳ شنبه را فراموش نمی کنم . پاینده ایران
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
میدانم که دکتر چقدر نزد تو و دوستانت گرامی بود و چقدر به ایشان علاقه داشتید. تسلیتم را بپذیرید.
یادداشتی را آماده کرده بودم به مناسبت درگذشت ایشان اما هر بار که تصمیم به قرار دادن آن در وبلاگ داشتم بعد از کلی حذف و اضافه منصرف میشدم تا نهایتاً ترجیح دادم که اصلاً مطلب را حذف کنم! دلیلش را نمیدانم اما شاید مطرح کردن برخی مسائل در رابطه با افکار ایشان را در این موقعیت مناسب نمیدانستم!
میدانی که بسیاری از افکار دکتر را به ویژه در زمینهی مسئله ملی و قومی در ایران قبول نداشتم و با آن مخالف بودم و این اواخر نیز دیگر تمایلی به شرکت در جلسات منزل ایشان نداشتم. اما خوب هیچگاه خاطرات آن جلسات که همواره دکتر با روی گشاده پذیرایمان بودند را از خاطر نمیبرم و تصویر دکتر ، آرام نشسته بر آن صندلی گوشه سالن با روکش سبز رنگ همیشه در خاطرم باقی خواهد ماند.
(میخواستم این پیام رو در وبلاگ خودت بنویسم اما متاسفانه به دلیل فیلتر بودن نتونستم)
دورود بر تو گرامی دوست .سفر نا بهنگام دکتر ورجاوند را تسلیت عزض میکنم . امیدوارم ره روان خوبی برابش باشیم . من نیز هرگز جلسات ۳ شنبه را فراموش نمی کنم .
پاینده ایران